هواگرفته بودوباران می باریدکودکی روبه اسمان کرده گفت:”خدایاگریه نکن درست میشه!”
خواستم چشم هایش را از پشت بگیرم!
دیدم طاقت اسم هایى که میگوید را ندارم…!
حق الناس همیشه پول نیست
گاهى دل است،
دلى که باید میدادى و ندادى
لیاقتت همون گوسفندایی هستن ک شبا میشماری تا خوابت ببره…
نه شب بخیری ک من هرشب بهت میگفتم..
شلام
من یه جوجوی کوشولوأم !
هوا شرده،بف میاد
میزالی توقلبت بمونم؟
کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …
دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!
نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه
به من گفت برو گورِت رو گم کن …
و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
“زبانم لال !”
شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند
تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم…
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1